Article 9
دایی من یک هفته دیگه برمی گرده . آ ن وقت که من این خبررا شنیدم شاد شدم . دایی من یک دختر و پسر دارد . اسم دختر دایی من سارا و پسر ان آ رییا است .
View Articleمعلم جدید من
نام معلم جدیدمن خا نم قارونی است . من او را خیلی دوست دارم و به او احترام می گذارم .او معلم خوب و مهربانی است . ما پری روز ا ملا داشتیم ومن ۲۰ شدم . یکشنبه ی پیش آقای مصطفی رحمان دوست به مدرسه ما آمد و...
View Articleروز مادر و کارنامه و بازی پانتومیم
سلام من کیارش هستم . دوباره می خواهم وبلاگم را بنویسم . من نتوا نستم چند وقتی در وبلاگم داستانی بنویسم . اما حالا می خواهم داستانی راجع به دیشب بنویسم . دیشب مامان و بابای من و دایی هایم می خواستند...
View Articleمهمانی
مادر دایی من چند روز پیش آمده است اما من دیشب او را دیدم . ما با هم به خانه مامان جونم رفتیم و در آنجا شام خوردیم . من دوست داشتم پیش مادر دایی ام بمانم . من به همسر خاله ام می گویم دایی . به همین خاطر...
View Articleمن خوش شانس هستم
آخ جون که هلند برده . من دوست داشتم برزیل ببره اما آنها هی لگد زدن به هلندی ها و دلم برایشان سوخت و گفتم خدا کنه ببرن . من فوتبال دوست دارم و کلاس فوتبال می رم . می خواهم بزرگ شدم هم فوتبال بازی کنم...
View Articleمسابقه شنا
سلام من کیار ش هستم من پنج شنبه ی پیش مسابقه ی شنا داشتم . از همه مدرسه های دبستان و زاهنمایی بود . معلم ورزش همه هم بود . فقط معلم ورزش من نبود . به دلیل این که آموزش و پرورش به او مرخصی نداده بود ....
View Articleداستان دو پسر عمو
ديشب زهرا موقع خواب برايم داستان زيبايي تعريف كرد كه من هم براي شما تعريف مي كنم . دو پسرعمو بودند كه يكي از آنها خيلي پولدار و آن يكي خيلي فقير بود . خشكسالي شده بود و گندمي در نمي آمد . همه از بي آبي...
View Article
More Pages to Explore .....